استعمار و دموکراسی
م. شیزلی م. شیزلی

٢٧/٦/١٣۸٧

 

هدف از ترجمه متن مصاحبه جولیتتو کیزا، نماینده پارلمان اروپا، با کانال تلویزیونی «وستی»(روسیه)، که در ادامه تقدیم می گردد، پیش از آنکه، اهمیت جوابهای ایشان به سؤالهای مطروحه، مورد توجه باشد، جملاتی بود که وی، بدین ترتیب بیان داشت: «...الان، در خود اروپا، دو اروپا وجود دارد. اروپای اروپائی و اروپای آمریکائی. دولتهای اروپای آمریکائی، از جمله، جمهوریهای حوزه بالتیک، لهستان، چک و... مستقیما با دیکته آمریکا کار می کنند...». ایشان با این چند جمله، بصراحت بازسازی و ترمیم استعمار و نواستعمار را بیان داشتند. مفهوم آشکار گفته ایشان، این است که: سیستم مستعمرات، فقط خاص آسیا و آفریقا و آمریکای جنوبی نیست، حتی در خود اروپا نیز بوسیله آمریکا، باز سازی شده است. و این، با تخریب یک سیستم اجتماعی- اقتصادی کامل، حاصل آمد.  برخلاف بسیاری از چپهای پیشین که با کشف مجدد امپریالیسم، به استعمار و استعمارنو چشم فرو بستند، حتی، هنوز هم، با روشن شدن جوانب تاریک حوادث و آشکار شدن عوامل و شیوه های اجرائی استعمار، تخریب سیستم جهانی سوسیالیستی را نتیجه مبارزه برای دموکراسی و حقوق بشر، ناکارآمدی سوسیالیسم و غیره می پندارند، ولی، آقای کیزا، استعمارنو را بوضوح می بیند و آدرس آن را بطور مشخص نشان می دهد.

ما هم اگر بخواهیم برای اثبات بازسازی سیستم مستعمرات در جوامع سابقا سوسیالیستی اروپای شرقی، از جملات آقای کیزا ستفاده کرده و یک جمله هم خود بدان اضافه کنیم، صورت مسئله بدین ترتیب خواهد شد: مبارزه جاری میان استقلال و آزادی از یک طرف با استعمار و سلطه جوئی از طرف دیگر، به شکست عدالتخواهان، استقلال طلبان و مخالفان استثمار انسان از انسان، منجر گردید که در اثر آن، سیستم مستعمرات در اراضی اتحاد شوروی و اروپای شرقی برقرارشد. یعنی، شعارهای پوپولیستی پیرامون دموکراسی و حقوق بشر، چیزی غیر از عوامفریبی و هوچی گری امپریالیستی نیست و اگر نه، چه کسی حاضر است بگوید که، چه نوع قرابت و خویشاندی میان دموکراسی و حقوق بشر، با استعمار و استعمارگران، وجود دارد؟

هر چند در این مورد بسیار گفته و نوشته شده است، از جمله خود بنده، بارها، بمناسبتهائی، مسئله بازسازی و احیای استعمار را توضیح داده ام، ولی، روحیه و روانشناسی عمومی «ما»، بگونه ای شکل گرفته است که به گفته و نظریه «غربیها»، بیشتر از «خودی»ها، اهمیت می دهیم. لذا، این متن را تقدیم می دارم.

*****

متن مصاحبه جولیتتا کیزا

با کانال تلویزیونی« وستی»

جولیتتا کیزا، نماینده پارلمان اروپا، روزنامه نگار سرشناس، موضع خود را در رابطه با اینکه، چرا اروپا استقلال کوسوو را برسمیت شناخت ولی، در مقابل برسمیت شناختن استقلال جمهوریهای اوستیای جنوبی و آبخاز از طرف روسیه، عکس العمل منفی نشان داد، چرا گرجستان می خواهد به عضویت ناتو در آید و نظر خود در مورد تصمیم روسیه در قبال جمهوریهای قفقاز را، در مصاحبه با کانال تلویزیون «وستی» توضیح داد.

-عصر بخیر آقای کیزا.

-عصر بخیر.

- در طول چندین ماه، زمانیکه، کوسوو استقلال خود را اعلام کرد، کشورهای اروپائی، یکی پس از دیگری، از این جمهوری اعلام پشتیبانی کردند. چرا در اینجا، دنیای غرب، به اقدام خود بر اساس سناریوی کوسوو ادامه نداد؟

- واضح است که اروپا با مشکلات بزرگی مواجه است. البته، آنها، این موضع را بدان جهت اتخاذ نمودند که تصور می کردند روسیه فرقی نکرده است و می توانند به استاندارد دوگانه ادامه بدهند. این بار، متاسفانه، اروپا دارای موضع واحدی نیست. اوضاع از بیخ و بن تغییر کرده است. از یک طرف می بینم که یک دیدگاه، اقدام سآکاشویلی را تقبیح می کند، حداقل، بخشی از نمایندگان. اما، در عین حال، موضع سنتی دفاع از تمامیت ارضی گرجستان نیز عمل می کند. بنابراین، این دو موضع متضاد براحتی به همدیگر نزدیک نخواهند شد.

- نمایندگان پارلمان اروپا بطور کلی از حوادث و رویدادها اطلاع دارند؟ آنها تصاویر ویران کردن تسخینوالی را دیده اند؟

- متاسفانه، کمتر کسی می داند که چه اتفاقی افتاده است و کمتر کسی قبلا در مورد حوادث چیزی می دانست. سطح آگاهی بسیار پائین است. من تنها نماینده پارلمان بودم که سال گذشته از اوستیای جنوبی دیدن کردم و پس از بازگشت، از هیئتی از جوانان اوستیای جنوبی دعوت بعمل آوردم. آنها، به پارلمان اروپا آمدند. ولی، من دیدم که اصلا مورد توجه قرار نگرفتند. عده خیلی کمی ازنماینگان بودند. متاسفانه، مردم را نمی شناسند. تاریخ را نمی دانستند و نمی دانند. من، بتازگی نامه یکی از مقامات عالی رتبه گرجستان را که به رئیس پارلمان اروپا نوشته است، دیدم. وی در این نامه نوشته است: این روسها بودند که تسخینوالی را بمباران کردند. متاسفانه اطلاعاتی با چنین سطح نازل، بصورت بسیار گسترده، حتی، در میان نمایندگان پخش شده است.

- اما، علیرغم آن، روشن است که، هنگام تجاوز نظامی گرجستان به اوستیای جنوبی، رژیم سآکاشویلی موفق شد به دنیا نشان دهد چگونه دست به سلاح می برد. چرا گرجستان بکمک کشورهای خارجی، در وهله اول، کشورهای عضو ناتو، باز هم به تسلیح خود ادامه می دهد؟

- من نمی توانم به این سؤال جواب بدهم. این، کار سآکاشویلی است. این کار، احتمالا، به مشاوران وی مربوط می شود. دوایر معینی در ایالات متحده هستند، دقیقا، دوایر مشخصی هستند که تلاش می کنند اوضاع را متشنج سازند. فقط میتوانم بگویم که، امیدوارم اوضاع آرامتر و قابل قبولتر بشود. در تنظیم روابط با روسیه، باید منافع واقعی اروپا مورد توجه قرار گیرد. اگر اروپا راه درستی در پیش نگیرد، من فکر می کنم که اوضاع شدیدا بدتر خواهد شد.

- در مورد مشخص ایتالیا بگوئید. موضع رهبری ایتالیا را چگونه ارزیابی می کنید؟

- آقای برلسکونی که، من اصلا از ایشان خوشم نمی آید، در مقایسه با بقیه رهبران اروپا،  موضعی سنجیده تر اتخاذ کرد. وی، حق روسیه را و تا حدودی قانونیت اقدام روسیه را، مورد تاکید قرار داد. تصور می کنم تنها کسی از رهبران اروپاست که چنین موضع گیری کرده است. در مجموع، موضع ایتالیا، نسبت به موضع بسیاری از کشورهای دیگر ، مثبت تر است.

- اما، در عین حال، ایتالیا یکی از اعضای ناتو است. نظر شما بعنوان نماینده پارلمان و شهروند ایتالیا در مورد این که، تجمع کشتی های جنگی در سواحل گرجستان در دریای سیاه تقویت می شود، چیست؟ بزودی تعداد آنها به ١۸فروند خواهد رسید. توضیح شما در این مورد چیست؟

- این یک مسئله ساده ای است. در داخل ناتو نیروهائی هستند که، خواهان متشنج کردن اوضاع هستند. واقعیت آشکاری است که، آقای یوشنکو به اقدامی دست می زند تا امکانات حل مسالمت آمیز حوادث را از بین ببرد. در واقع، اینها اساسا نیروهای آمریکائی هستند. در اروپا هم نیروهای زیادی هستند که خواهان رو در رو قرار دادن روسیه و اروپا هستند. الان، در خود اروپا، دو اورپا وجود دارد. اروپای اروپائی و اروپای آمریکائی. دولتهای اروپای آمریکائی مثل، جمهوریهای حوزه بالتیک، لهستان و چک مستقیما با دیکته آمریکا کارمی کنند.(تأکید از مترجم است.) اما، در اروپای اروپائی، طور دیگری عمل می کنند. من سعی می کنم به همتایان خود توضیح بدهم که تقابل با روسیه، به نفع اروپا نیست. من فکر می کنم جنگ سآکاشویلی و رفتارهای یوشنکو درست  در سمت تقابل روسیه و اروپا جهت گیری شده است. امیدوارم، این موضوع روشن و آشکار را بسیاری از نمایندگان و بسیاری از رهبران اروپا درک خواهند کرد.

- بنظر شما، پس از حوادثی که اتفاق افتاد، منظورم، تجاوز گرجستان به اوستیای جنوبی می باشد، امکان پذیرش این کشور به عضویت پیمان آتلانتیک شمالی باز هم وجود دارد؟

- فکر می کنم، الان، در هر صورت مشکل خواهد بود. در مورد عضویت گرجستان در ناتو چیزی نمی توانم بگویم برای اینکه، آنجا مسئله بطور دیگری حل می شود و توازن و تعادل نیروها مسئله دیگری است. اما، تصور می کنم در حال حاضر، عضویت گرجستان در ناتو مشکل تر شده است. قبلا، گرجستان در مقایسه با امروز، متحدان بیشتری در اروپا داشت.

- آقای کیزا، از توضیحات شما متشکرم.


September 22nd, 2008


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل بین المللی